تجربهای متفاوت از تویوتا کمری، البته از نوع قدیمی
تویوتا، برندی که در ذهن همه مردم جایگاه ویژهای دارد. تقریباً همه خودروشناسان به این موضوع پی بردهاند که محصولات این کمپانی خوشنام به صاحبش”چه به لحاظ رکاب و سواری و چه به لحاظ عمر و کم استهلاکی” بسیار وفادار میباشد.
کمری یکی از شناختهشدهترین و پرفروشترین خودروهای این کمپانی در سرتاسر دنیا که از اولین نسل خود که در سال 1982 وارد بازار شد تاکنون 9 نسل بهروز شده، که اینجا تصمیم دارم ششمین نسل از تویوتا کمری یعنی XV30 که از سال 2001 تا 2006 تولید شد و سالهای 2005 تا 2006 وارد کشورمون شد و پس از گذشت 10 سال از حضورش در کشور به چالش بکشم.
ده سال پیش وقتی توی خیابان اولین تویوتای کمری 2005 رو با هیکل کشیده و زشت دیدم که در حال عبور بود فقط این جمله توی ذهنم نقش بست”چه فرد بیسلیقهای پولشو با این ماشین بیریخت میده”…
اما از اون روزی که خودم با این ماشین رانندگی کردم تازه متوجه شدم چطور میتونه این ظاهر زشت چنان برات زیبا بشه که یکه ماشینهای زیبای خیابون هم دیگه کنار این ماشین به چشمت نیاد.
حالا کمکم به سمت این تویوتای زشت حرکت میکنم. هرچه به جلوی این ماشین نگاه میکنم هیچ اثری از زیبایی حتی در مقایسه با طراحیهای زمان خودش نمیبینم، البته از بهت و خشونتی که توی چهره این ماشین هست نمیتونم چشمپوشی کنم و انگار این ابهت چیز دیگه ای میخواد به من بگه.
از نمای بغل در نظرم بسیار کشیده میاد مخصوصاً توی قسمت عقب خیلی محسوس تره، ولی برق و جلای خاصی که همیشه توی رنگهای تویوتا هست یا کیفیت لوازم بیرونی مثل چراغهای عقبش که ساخت شرکت بزرگ ژاپنی Koito ست خیلی به چشم میاد که میبینم بعد از این همه سال هنوز ذرهای تغییر رنگ نداده یا حتی ذرهای گرد و خاک واردش نشده.
بهطور کلی سه مدل کمری 2005 وارد ایران شد که هر مدل ساخت استرالیا بود البته نمونههای ژاپنی هم موجود بود که وارد کشور ما نشد.
ابتدا مدلهای مختلف رو معرفی میکنم.
مدلهای استرالیایی:
Xli: این مدل بسیار ساده و بدون هیچ امکانات و آپشن خاصی بود که بعضاً ایربگ و ABS جز آپشن های انتخابی این مدل بود.
GLi: این مدل دارای سانروف، پرده عقب، دستگیرههای داخلی و قاب پلاک و شیفت لاک کروم، طراحی داخل چوب، نمایشگر موقعیت شیفتر دنده در صفحه کیلومتر (مدل اتوماتیک)، رینگ آلومینیوم، تنظیم ارتفاع چراغ از داخل، نمایش مدیا مصرف بنزین و ….
هر دو مدل بالا MCV36 دارای پیشرانه 2400cc چهار سیلندر 2AZ-FE دارای دو میل سوپاپ و تک VVT-I با توان 154 اسب بخار در 6000 دور میباشد که از سال 2001 تا 2011 بر روی کمری قرار گرفت و گیربکس هم در نوع 4 دنده اتوماتیک و 5 دنده دستی وجود داشت.
Grande: این مدل دارای آپشنهای اولیه GLi بعلاوه سیستم ایرکاندیشن دیجیتال، بال عقب، فرمان و سر دنده چرم، و بهصورت آپشن صندلیهای چرم و برقی و چهار ایربگ موجود هست، پیشرانه گرند 1MZ-FE بود که با حجم موتور 3000 توان حداکثر 194 اسب بخار رو توی دور موتور 5200 دور می تونست تولید کنه، این موتور از سال 1996 ساخته شد و به لحاظ محکمی و دوام در بین مکانیکهای تویوتا شهرت خاصی داره.
البته از سال 2002 نسخه VVT-I این موتور هم ساخته شد ولی فقط روی کمریهای سفارش امریکا قرار گرفت که می تونست تا 210 اسب بخار رو توی دور موتور 6000 دور توان تولید کنه. حتی نسخه 3MZ-FE هم بهصورت آپشن موتور توی مدل SE سفارش امریکا قابل سفارش بود که در واقع همون موتور بود ولی حجم موتورش 3300 شده بود.
اولین ماشینی که قراره تست کنم یه کمری GLi مدل 2006 دارای گیربکس اتوماتیک هست.
به طرف در راننده حرکت میکنم. وقتی داشتم در رو باز میکردم به محض اینکه دستگیره رو کشیدم متوجه مهندسی همیشگی تویوتا شدم که در با صدای خیلی نرم و بسیار آروم باز شد. در رو کامل باز کردم وقتی نگام به طراحی داشبورد و صفحه کیلومتر افتاد دیدم ای وای داخلش از بیرونش هم زشت تره…هیچ اثری از زیبایی نمیدیدم. خیلی محافظهکارانه طراحی شده یا به قولی پیر مردی. روی صندلی نشستم، صندلی کمی جلو بود اهرم صندلی رو کشیدم که بیارم عقب، اما بازم یه چیزی بین این زشتی خودنمایی میکرد”مهندسی تویوتا”با یه جذابیت خاصی صندلی به عقب رفت با وجود اینکه برقی نبود. در رو بستم یه سکوت همراه با یه آرامش خاصی درونش حکمفرما بود. احساس میکردم خیلی بهش مسلطم. سویچ رو وارد کردم و استارت زدم، صدای استارت نرم و همیشگی تویوتا (استارتهای تویوتا به استارتهای گیربکسی معروفن و حتی با باطری ضعیف هم پر قدرت استارت میزنن البته صدای استارت گرند چیز دیگه آیه که واقعاً با دور بالا و قدرت زیاد استارت میزنه).
ماشین که روشن شد کولر رو روشن کردم (من استان بوشهر زندگی میکنم و هوا بس ناجوانمردانه گرمه) چند ثانیه که گذشت دیدم عجب برودت سرمایی داره. واقعاً محشر بود، کولر تویوتا همیشه معروفه و کولر این مدل به نظرم یه سر و گردن بالاتر از اتاق بعدش بود. به آینهها نگاه کردم مثل همیشه، دید عالی آینههای تویوتا تأکیدی بر”مهندسی تویوتا”بود.
شیفتر دنده رو روی حالت درایو قرار دادم و شروع به حرکت کردم و دندهها خیلی نرم و یکی بعد از دیگری عوض میشدن و برام عجیب بود که این ماشین با این هیکل بزرگش برخلاف چیزی که تصور میکردم خیلی قابل کنترل بود. نرم گاز میدادم سرعت به 120 رسید. خیلی نرم و بیصدا بود اصلاً باور نمیکردم. تعلیقش حتی از مدل 2007 و 2012 هم نرمتر بود و منو یا لکسوس مینداخت. موجهای جاده رو خیلی عالی و با آرامش دفع میکرد درست برعکس هیوندای که همیشه روی موجهای جاده عین پاندول ساعت منو چپ و راست میکرد. همش به خودم میگفتم”خدای من عجب زیر پا و سواری داره ولی من این همه سال به خاطر قیافش حتی در موردش فکر هم نکرده بودم”.
دومین نکتهای که خیلی توجه منو جلب کرده بود انعطافپذیری فوقالعاده گیربکسش بود. چهار دنده اما خیلی تیز و سریع بود انگار فقط منتظر بود من یه تغییر روی پدال گاز بدم تا یه عکسالعمل به من نشون بده. شاید برای شتابهای عالی موتور 2400 ش کمی ضعیف بود اما وقتی پامو تا ته روی گاز فشار میدادم بدون کوچکترین مکثی این موتور و گیربکس هرچه قدرت داشتن برای من رو میکردن.
اینقدر این گیربکس منعطف بود که حتی توی سرعت 55 تا با تخته کردن گاز دنده رو به یک معکوس میداد.
وارد یه اتوبان مستقیم شدم گفتم وقتشه ببینم هنر شتاب و سرعتش رو. پدال گاز رو فشار دادم تا 120 تا رو خوب بود بعدش وارد دنده 3 شد و تا 150 رو بازم قابل قبول رفت ولی دیگه حرکت سریع عقربه سرعت رو نمیدیدم. همین لحظه یه نگاه به دماسنج هوای بیرون کردم دمای هوا 44 درجه بود آخه تیرماه بود و ماشین هم با کولر روشن و پای منم تا آخر روی گاز اما دمای موتور از خط سوم یعنی 70 درجه بالاتر نمیآمد. این سومین نقطه قوت بزرگ این ماشین بود که برای آب و هوای گرم جنوب انگار نه انگار اثری به دمای موتورش داشت.
به سرعت رفتنم ادامه دادم تا اینکه سرعت به 180 رسید و دنده 3 هم به انتهاش رسید و وارد دنده 4 شد. دیگه افت شتاب محسوس بود که سرعت خیلی به کندی اضافه میشد. سرعت به 200 رسید باز هم سیستم تعلیق فوقالعاده عمل میکرد، انگار هرچه سرعت بیشتر بالاتر میرفت عملکرد تعلیق هم بهتر میشد. تا 200 رفت اما تلاش برای افرایش سرعت بیفایده بود چیزی در حدود 2 دقیقه طول کشید تا سرعت از 200 به 205 برسه و همین انتهای سرعتش بود البته با کولر و هوای گرم. بعد از چند وقتی که باهاش رانندگی کردم دیدم که مصرفش حتی از اتاق 2007 ش هم که تجربه زیادی از رانندگی باهاش رو داشتم کمتره. بیرون شهر با کولر روشن معمولاً بین 6 تا 7 مصرف میکرد و این عدد فوقالعاده کم بود.
با این کمری چهار سیلندر تقریباً 40 هزار کیلومتر رانندگی کردم و کوچکترین هزینهای برای من نداشت و تنها سودی که برام داشت این بود که تصورم 180 درجه در مورد این نوع کمری عوض بشه. تنها عیبش موتور چهارش بود که خواسته منو برآورده نمیکرد و تصمیم به فروشش گرفتم و فروختمش. گشتم و یه گرند 6 سیلندر خریدم. با وجود اینکه در تمام این مدت کنارشون لکسوس ES داشتم. میتونم بگم کمری 2006 تنها ماشینیه که سواریی نه برابر، اما نزدیک به لکسوس رو به من داد که حتی آریون هم همچین سواری نداشت. گرند همون زیر پا رو داره ولی مشکل کم شتابی رو دیگه نداره و برای سبقتها عملکرد خیلی بهتری داره در مورد مصرف گرند نسبت به چهار سیلندر باید بگم 20 درصد مصرفش بیشتره اما اون صدای ناز موتور که شبیه صدای لکسوسه و شتاب عالی می ارزه این رقم افزایش مصرف.